زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد با ریش های
بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند.
زن گفت: هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛
اما باید گرسنه باشید. لطفا" بیایید تو و چیزی بخورید.
آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟
زن گفت: نه.
آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم.
غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد
که چه اتفاقی افتاده است.
لطفا به ادامه مطلب بروید
برچسبها: فتح آباد خبر, عشق, ثروت, موفقیت
ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ توسط احمد سلیمانی