فتح آباد خبر
http://fathabad110.ir پایگاه اطلاع رسانی فتح آباد رشتخوار
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند, هر چه به دختر میگویند اطبا بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.
به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌تر میشود.
تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط... من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم...
بقیه حکایت در ادامه مطلب

برچسب‌ها: فتح آباد خبر, بوعلی سینا, حکایت

ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ توسط احمد سلیمانی
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر