در گویش محلی فتح آباد و منطقه رشتخوار برخی کلمات هنوزهم
در مکالمات روزمره مردم جایگاه خاص خودرا داراست که به
تعدادی از آنها اشاره میکنم امیدوارم برای دوستان خوبم جالب باشد.
به آب میگن او(ov)
به گاو میگن گو
به شب میگن شو
به پدر میگن پیر(peyar)
به مادر میگن ننه, قدیمی تر مر(mar)میگفتند
به خاله میگن خله(khala)
به مادر بزرگ میگن ننه کلو
به دایی میگن خلو(khalu)
به فتح آباد میگن فتاباد
به رشتخوار میگن رشقار(reshghar)
به مشهد میگن مشد(meshad)
به غرقاب میگن کرغو(korghov)
به نوحه میگن ناحه
به شاخه میگن شخه(shakha)
به آهن میگن اهن(ahan)
به کمباین میگن کموا(komva)
به آبیاری میگن اودری(ov dari)
به گنجشک میگن چغوک(choghuk)
به گوسفند میگن گوسپند
به برنج میگن پلو
به عشرت آباد (روستای همسایه) میگن عشتاباد
به براکوه (روستای همسایه) میگن برکوه(berakuh)
به جارو میگن جرو(jaru)
به پارو میگن پرو(paru)
به کشک میگن قروت(ghorut)
به کچل میگن کل(kal)
به لال میگن گنگ(gong)
به زیر شلواری میگن تمبون(tombun)
بجای (آی خانه ات آباد باشه) میگن (هی خنبادهه)
به افسانه(داستان قدیمی) میگن اوسنه(ov sana)
به خیار میگن خیال
به بیل میگن بل(bel)
به شیر میگن شر(sher)
به زیر میگن زر(zer)
به کفش میگن کوش(kovsh)
به پیرهن میگن پرهن(perhan)
صرف فعل میگویم به لهجه محلی:
مگوم(mogom) مگی(megi) مگه(lmega)
مگم(megem) مگن(megen) مگن(megan)
صرف فعل میروم:
مرم(morom) مری(meri) مره(mera)
مرم(merem) مرن(meren) مرن(meran)
به ماشین نیسان میگن لیسان(laysan)
به قرقی (پرنده شکاری) میگن جغنه(jeghna)
به لاله میگن ل له(lala)
به بازی میگن بزی(bazi)
به دم(dom) میگن دمب(domb)
به جهنم میگن جهندم
به حلق (منظور گلو) میگن کنک(kennak)
به آبستن (حامله) میگن اوست(avest)
به چاق و چله میگن قولچوماق
به آدم قوی و فربه میگن قوچاق(ghoch chagh)
به کوچک میگن خوردی(khurdi)
به تخم مرغ میگن تخمرغ
به تخم همه جانواران میگن تخمرغ ... مثلا به تخم مار میگن تخمرغ مار و ....
به چوب میگن چوی
به محمد میگن ممد(mammad)
به محمد حسن میگن مند حسن
به آفتاب میگن افتو(aftow)
به مهتاب میگن مهتو(mahtow)
به سفالی میگن سفلی(sefali)
به حیاط میگن حولی(how li)
به قنداقه میگن دقمار(doghmar)
به ایستاده میگن استیه(estiya)
به ایستاده خیلی راست میگن ورلک(werlek)
به ورزش کشتی میگن کوشتی
به گرسنه میگن گوشنه(gushna)
به تشنه میگن توشنه(tushna)
به گرفتار مگن چدار
وقتی میخوان بگن خیلی زود میدوی میگن هی خز دری(hay khez dari)
و بسیاری اصطلاحات و مطالب دیگر که البته
خیلی از آنها حالا دیگر در گویشها بکار نمیرود.
شما هم اگر مواردی بیاد آوردید در اظهار نظر قید
بفرمایید تا در متن گنجانده شود.
برچسبها: فتح آباد خبر, گویشهای محلی